جدول جو
جدول جو

معنی مزه داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

مزه داشتن
کنایه از خوشایند بودن، مزه دادن
تصویری از مزه داشتن
تصویر مزه داشتن
فرهنگ فارسی عمید
مزه داشتن(شُ نُ / نِ / نَ دَ)
طعم داشتن و لذت داشتن. (ناظم الاطباء). خوش طعم بودن. بامزه بودن. خوش آیند بودن به ذائقه، شگفتی داشتن. تعجب داشتن. غرابت داشتن:
صیاد پی صید دویدن عجبی نیست
صید ازپی صیاد دویدن مزه دارد.
؟
لغت نامه دهخدا
مزه داشتن
لذت بخش بودن، خوش مزه بودن، طعم داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غصه داشتن
تصویر غصه داشتن
غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن، غصه خوردن
فرهنگ فارسی عمید
در چله خانه معتکف شدن مدت چهل روز مدت چهل روز بعبادت و ریاضت پرداختن، در روز چهلم مرگ عزیزی مراسم خاصی برپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
نو کردن جدید کردن اجرا کردن، از نو بکاربردناحیا کردن، از نو بکار بردن، خوش داشتن، خوشروی بودن خندان بودن شادمان بودن (چهره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبه داشتن
تصویر تبه داشتن
باطل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزا داشتن
تصویر عزا داشتن
ماتم داشتن پس از مرگ کسی
فرهنگ لغت هوشیار
سرمایه داشتن مال و منال داشتن: کتایو بی اندازه پیرایه داشت ز یاقوت و هر گوهری مایه داشت. (شا. بخ. 1460: 6)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مول داشتن
تصویر مول داشتن
فاسق داشتن زن: (و زن مولی داشت شب خلوت در اثنا مفاوضه این احوال با مول بگفت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میل داشتن
تصویر میل داشتن
گراییدن کشیده شدن نیازیدن کامستن علاقه داشتن تمایل داشتن: (صریحا بمردم میگوید که حضرت شاه میل بمذهب تسنن دارند
فرهنگ لغت هوشیار
زمینه داشتن پروهان داشتن محمل داشتن دلیل داشتن (غالبا بایای نکره ظید) : (پس هر نوع را که از جنس منبعث و بر آن متفرع باشد اسم جنس نهادن و در دایره علی حده آوردن وجهی ندارد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنه داشتن
تصویر گنه داشتن
گناه داشتن: اگر چه نداری گنه نزد شاه چنان باش پیشش که مرد گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه داشتن
تصویر راه داشتن
((تَ))
قطع طریق کردن، راهزنی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منت داشتن
تصویر منت داشتن
((~. تَ))
مرهون احساس کسی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
((~. تَ))
اعتبار و عزت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
Hold, Keep, Retain, Withhold
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
Crest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
Weightiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
alcançar o cume
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
segurar, manter, reter
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
peso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
достигать вершины
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
sostener, mantener, retener
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
pesadez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
den Gipfel erreichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
osiągać szczyt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
trzymać, zatrzymywać, wstrzymywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
ciężkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
держать , удерживать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
тяжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
досягати вершини
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
тримати , утримувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
вагомість
دیکشنری فارسی به اوکراینی